کوچینگ چیست؟
تاریخچه کوچینگ
استفاده از کوچینگ برای اولین بار به مدت زمان بسیار زیادی در یونان باستان بر میگردد.
در اودیسه هومر تلماخوس فرزند ادیسه از راهنمایی و هدایت پیری دانا به نام منتور بهره میگیرد که بعدها واژه منتور از این شخصیت گرفته شد.
در واقع آن پیرمرد تقریبا وظیفه کوچینگ و راهنمایی و منتورینگ پسر ادیسه را بر عهده داشت.
میبایست سقراط را اولین کوچ جهان نامگذاری کرد. او هنگام آموزش یا مناظره شاگردان خود دقیقا از روشی مشابه روشی که امروزه در کوچینگ استفاده میشود بهره میگرفت.
او برای پاسخ به سوالات افراد از آن ها و از روی سوال آنها سوال میپرسید و آنقدر این سوالات را عمیق و قدرتمند بیان میکرد که فرد سوال کننده به چالش کشیده شده و پاسخ سوال خود را عمیقا یافت میکرد.
این روش محدود به یونان باستان نبوده و در جای جای تاریخ استفاده از رویکرد کوچینگ را میتوان یافت.
سقراط بر این باور بود که دانش در طبیعت افراد وجود دارد و کافیست مربی شرایطی را فراهم کند تا فرد خودش به باور برسد. فرد ممکن است به خاطر آشفتگی ها و درگیری های فکری یا تحلیل شرایط و موضوع و یا حتی فراموشی از این دانش استفاده نکند و نیاز باشد تا با پرسش و پاسخ درباره آن موضوع گرد فراموشی را از روی آن پاک و نتیجه آن مشخص شود.
در طول تاریخ اندیشمندان زیادی از رویکردهای کوچینگی استفاده کردند به عنوان نمونه گالیله اعتقاد داشت که نمی شود چیزی را به کسی یاد داد و تنها می توان به افراد کمک کرد تا آن موضوع را از درون خود پیدا کند ولی همچنان تا تثبیت سبک و فرایندی به نام کوچینگ راه بسیار بلندی باقی مانده بود.
این روش جستجو ادامه یافت تا اینکه در روستایی در مجارستان نقطه عطف تاریخ کوچینگ نمایان شد.
در قرن پانزدهم میلادی در روستایی به نام kocs با تلفظ کوچ اولین بار کالسکه های بزرگی ساخته شد که قابلیت حمل افراد بیشتری را داشت نام این کالسکه ها برگرفته از محل اختراع آن بود که نام گرفتند و به مرور در سراسر اروپا و جهان راه پیدا کردندو به عمل هدایت این کالسکه ها نیز کوچینگ گفته شد.
بنابراین کوچینگ که آن را مربیگری نیز می نامند یک واژه وارد شده به زبان انگلیسی در اواسط قرن شانزدهم است.
به معنای انتقال و جابجایی مردم از جایی به جای دیگر و به مرور استفاده از واژه کوچینگ و کوچ در کارهای دیگر نیز رواج پیدا کرد.تا جایی که در سال ۱۸۳۰ واژه کوچ به صورت رسمی به دیکشنری آکسفورد راه پیدا کرد.
تعریفی که در لغتنامه آکسفورد ارائه شد این واژه را به افرادی اتلاق کرد که وظیفه هدایت و راهنمایی دانش آموزان برای کسب موفقیت در امتحانات را داشتند و حدوداً پس از گذشت سی سال همین واژه برای مربیان ورزشی نیز استفاده شد.
کتاب بازی درونی تنیس نوشته تیموتی گالوی The Inner Game of Tennis ۱۹۷۴ آغازی بر توسعه کوچینگ به شکل امروزی بود.مفهوم این کتاب درباره یک حریف درونی است در بازی تنیس که به حریف آن طرف تور اضافه میشود.این حریف صدایی ندارد که قضاوت و انتقاد کند و حرکت های بعدی ما را حدس بزند بلکه حریفی است که ساخته و پرداخته ذهن ما و معمولاً موجب تضعیف ما می شود.
بیشتر ما در رابطه با این موضوع که افراد قدرتمند و مشهور جهان همواره یک کوچ یا مربی در کنار خود دارند را شنیده ایم اما در دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی تلاش های بسیاری شد تا کوچینگ با هدف استفاده عمومیتر گسترش یابد.
تاریخچه کوچینگ به عنوان حرفه ای که امروزه می شناسیم به طور رسمی به دهه ۱۹۹۰ میلادی برمیگردد و در سال های ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۴ شاهد ظهور کوچینگ به عنوان یک حرفه ای مستقل و رشد چشمگیر کوچینگ بودیم و شکلگیری ذهنیت پذیرش عموم جامعه نسبت به آن تغییر کرد.
درباره تاریخچه کوچینگ
الف)کوچینگ رشتهی علمی جدیدی نیست که یکباره به وجود آمده باشد احتمالاً کوچینگ میبایست به اندازه برگزاری اولین مسابقه تیراندازی در عصر حجر قدمت داشته باشد با این حال در دهه اخیر مفهوم کوچینگ در زمینه تجارت و کسب و کار و خارج از محیط ورزشی نیز دیده می شود.
بنابراین می توان تاریخ تاسیس (International Coaching Federation ICF) را مبنا در نظر گرفت زمانی که تعدادی از کوچ ها با مدیریت توماس لئونارد دور هم جمع شدند و کوچینگ را به معنای امروزی به وجود آوردند.
ب)کوچینگ بخشی طبیعی از زندگی هر فرد در هر مکان است. زمانی که میلیونها پدر و مادر در هر کجای دنیا فرزندان خود را بی قید و شرط دوست دارند و نیازهای آنها را به صورت کامل برآورده می کنند و حمایتی همه جانبه از آنها دارند تا رشد کنند در واقع از کوچینگ استفاده می کنند.
همچنین وقتی هزاران نفر از رهبران بزرگ و موفق دنیا میدانند که کارمندان خود را چگونه رشد دهند آن هم نه با اعمال زور و قدرت بلکه با باور کردن آنها ،به چالش کشاندن آنها ،حمایت از آنها و دادن بازخورد های مثبت و منفی در واقع از کوچینگ استفاده می کنند
افراد زیادی در گذشته برخی شیوه های کوچینگ را در زندگی خود تجربه کرده اند کوچینگ مشابه اصل رابطه استاد شاگردی است.
مربیگری همان کوچینگ است؟
جایگاه مربی در علم مدیریت مانند مربی در جهان ورزش است اما در کوچینگ هدف رشد و پرورش انسان هاست و نکته مهم و تفاوت بین کوچینگ و مربیگری نحوه عمل مربی و کوچ است.
شاید دو کلمه مربیگری و کوچینگ در هدف یکسان باشند اما در عملکرد و اصول اجرایی هر کدام متفاوت هستند و جایگزین مناسبی برای یکدیگر نیستند.
به خاطر نوظهور بودن این رشته به ویژه در ایران هنوز جایگزین مناسبی برای واژه کوچینگ بیان نشده و برخی مترجمان از کلمه مربیگری استفاده می کنند.کلمه مربیگری به تنهایی گویای مفهوم کوچینگ نیست و در انتقال مفاهیم نواقصی وجود دارد بنابراین هر کجا واژه کوچینگ و مربیگری را شنیدیم بدانیم تفاوت هایی بین آن دو وجود دارد.
ل
دیدگاهتان را بنویسید